سلام همگی!
مرحله دوم امسال هم تا کمتر از یک هفتهی دیگه شروع میشه و درواقع دیگه چیزی نمونده. فقط اومدم که برای همهی کسایی که شرکت میکنن آرزوی موفّقیّت بکنم. از چند نفر هم که راجعبه تجربهشون از شرکت در این آزمون پرسیدم، گفتن که برو مثل بچّهی آدم امتحان بده!
این طور که معلومه این آزمون هم چیز چندان فضاییای نیستش! البته درسته که مسلّمن با اکثر آزمونهایی که تا حالا دادیم فرقهای زیادی داره، امّا اون جور که خیلیها راجعبهش فکر میکنن نیستش... خلاصه یه آزمونه که باید سعی کنیم با توکّل بر خدا به بهترین نحو ممکن از پسش بربیایم...
یه چیز دیگه هم به بچّههای شرکتکنندهی امسال بگم، و اون هم اینه که تو این روزهای آخر، خیلیها هستن که طوری از خودشون حرف میزنن که انگار خیلی قویان و از این حرفها، که معمولن باعث تضعیف روحیه هم میشه. امّا اجازه ندید کسی بیخود و بیجهت روتون تأثیر بذاره. اصلن به حرفهای بقیه هم گوش ندید که مثلن میان یه سؤال - که فکر میکنن مثلن(!) سخت باشه - رو مطرح میکنن و بعد طوری ادّعا میکنن که خودشون بلدن و کسی که بلد نباشه حتمن مرحله دوم افتاده و اصلن لیاقت شرکت تو این مرحله رو نداره!!
شما هم وقتی چنین افرادی رو دیدید، با این نگاه باشه که شیطون رفته تو جلدشون و تا چند روز دیگه ( بعد مرحله دو!! ) دوباره آبها از آسیاب میافته... خلاصه این که؛ به هیچ وجه تحت تأثیر حرفهای دیگران قرار نگیرید!! به قول محمّدجواد حاجیعلیخانی ( از نویسندههای شاززز) که تو مطلب دیشبی که نوشته حرف جالبی میزنه:
« در ضمن به بقیه هم کاری نداشته باشید، که ما روزی در محضر شیخ نشسته بودیم فرمود که هر وقت توانستید 70 نفر نام ببرید که در هر شرایطی از شما بهتر آزمون میدهند آنگاه ناامید شوید که در این هنگام ما مریدان جامهها دریده و سر به بیابان گذاشته و مرحله دو قبول گشتیم :) »
خلاصه اینو گفتم؛ چون واسه خودم پیش اومده، دیدم واسه یکی دیگه هم پیش اومد، گفتم شاید واسه شما هم پیش بیاد. (عجب جملهای شد!)
این بود درد و دل کوچکی با تمام دوستانم! مخصوصن کسایی که قراره همین هفتهی دیگه تو مرحله دو شرکت کنن...
در ضمن جای بعضیها واقعن خالیه...
امیدوارم مفید واقع شده باشه، تا اون موقع شما را به خدای رحمان میسپارم ;)
راستی این هم یه عکس از پایان کلاسهای "امروز" مرحله دو تو ساری... توجّه داشته باشید که باز هم کلاس هست! و اگه شد حتمن باز هم عکس میگیریم!
تاریخ عکس: 1393/02/03
افراد به ترتیب از سمت راست:
محمّد جواد اسدی، هادی مستانی شیرازی، جعفر بلالی مقدّم، سهیل احسانی (استاد)، پدرام شاکری نوا
فرد عکّاس - که خودشون هم المپیاد کامپیوتری هستن(!): حبیباله سیفالهپور
عکس اوّلین روز: (1393/02/27)
افراد به ترتیب از سمت راست:
آقای صادقی (معاون مدرسه و سرپرست ما)، محمّد رشید، جعفر بلالیمقدّم، خودم،
هادی مستانی شیرازی، حسین ایمانی، علیپور (آخر اسم کوچیکتو یاد نگرفتم!)، عرفان توکّلی
فرد عکّاس: یا محمّدجواد اسدی، یا حبیباله سیفاله پور (!)
تاریخ عکس: 1393/02/06
اسم همه رو نمیدونم، پس بیخیال نامگذاری میشم!!
پدرام شاکری نوا
سوم اردیبهشت ماه 1393 خورشیدی